من روزی خواهم رفت و دیگر هرگز باز نخواهم گشت
روزی چشمانم برای همیشه بسته خواهند شد
روزی می آید که دیگر وجود نخواهم داشت
روزی همه مرا فراموش خواهند کرد...
هیچکس نمیداند آن روز کی خواهد آمد
شاید سال ها بعد، شاید هم یک سال، یک ماه، یک هفته
اصلاً شاید فردا
و یا
همین امروز...
مرا ببخش، اگر حتی لحظه ای از زندگیت را به کامت تلخ کردم
برای من چه خوش است آن روز!
یک احساس بارانی...! آن زمان که بارش بی وقفه درد سقف کوتاه دلت را خم کرد بی گمان خواهی گفت به کدامین گناه چشمانت بارانیست... |